پسرم سهند

سهند پسرم متولد دیماه ۱۳۹۹

به دنیا اومدن سهند

1400/4/17 16:55
نویسنده : پریمان
123 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره روزی رسید که سهند به دنیا بیاد. مامان سهند کلی استرس داشت. ماما های بخش گفتن خانم چه خبره طوری نیست که همه چیز تا حالا خوب بوده.

سهند با عمل سزارین با بی حسی نخاعی به دنیا اومد. مادر سهند بیدار بود و صدای گریه سهند رو شنید. یک صدای گریه بلند و قوی که نشون می داد نی نی سالم و قویه.😍

نی نی رو تمیز کردن لباس تنش کردن و گذاشتن رو سینه مامانش.👶🏻 اون وقت مامان سهند موجودی رو دید که تا حالا ندیده بود.🤩 هرگز و هیچ وقت تا اون موقع موجودی به این زیبایی ندیده بود.

مامان سهند قبلش اصلا آدم رمانتیک و سانتی مانتالی نبود. اگر بهش می گفتن فلانی از خوشحالی گریه کرد میگفت نه بابا! مگه آدم دیوونه است از خوشحالی گریه کنه؟ آدم خوشحال که باشه می خنده ناراحتم باشه گریه می کنه.🙃 

اما اون موقع مامان سهند گریه کرد از خوشحالی. اصلا نتونست خودشو کنترل کنه‌. حس عجیبی داشت. انگار پاک ترین و معصوم ترین موجود دنیا تو بغلشه و مامان سهند می ترسید نکنه من مامان خوبی براش نباشم...

مامان سهند بالاخره رفت ریکاوری و بالاخره رفت بخش. بابای سهند و مامان بزرگ سهند اومدن. سهند کوچولو رو بغل کردن. لحظات شادی بود. هر چند مامان سهند رو تخت بود و نباید تکون می خورد و سختش بود، بارها کوچولوشو نگاه می کرد ، سعی می کرد به کوچولو شیر بده. هیچ وقت فکر نمی کرد شیر دادن به نوزاد اینقدر سخت باشه.

اون شب سهند کوچولو تو بیمارستان نمی خوابید چون شیر هم خیلی کم خورده بود. مامان سهند به سختی بلند شده بود و در حالی که درد داشت تو بیمارستان قدم می زد. مامانایی رو می دید که نی نی ها رو بغل کردن و نینی هایی که گریه می کردن و با خودش فکر کرد چه جالب چون از بین صدای گریه اون همه نینی صدای گریه سهند رو واضح تشخیص میداد و قلبش تاپ تاپ می زد. اولین بار بود مادر شده بود و به این دلهره های مادرانه عادت نداشت...👩‍👦

پسندها (2)

نظرات (2)


17 تیر 00 20:22
چه جالب!!

17 تیر 00 20:23
خوشحال میشم دنبالم کنید و شما هم دنبال شدید 
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم سهند می باشد