پسرم سهند

سهند پسرم متولد دیماه ۱۳۹۹

سهند کوچولو

1400/4/26 16:40
نویسنده : پریمان
117 بازدید
اشتراک گذاری

سهند که اومد مامان توقع داشت یه نینی تپل مپل ببینه‌. آخه تو سونوگرافی ها گفته بودن نی نی بزرگه و مامانش چندین بار تست دیابت داده بود که البته قندش نرمال بود‌. اما سهند با وزن طبیعی به دنیا اومد. مثل اغلب نوزادا ریزه میزه و کوچولو بود. مامان سهند البته خوشحال بود چون میدونست بر خلاف نظر بعضی ها که نی نی خپل می پسندن نینی سالم اونه که وزنش در محدوده طبیعی باشه.

الان که مامان سهند که عکسا و فیلمای روزای اول رو می بینه میگه واییییی چه کوچولو بوده سهند. با چشمای خاکستری که پف آلود بود . مامان سهند فکر می کرد ممکنه سهند چشم عسلی  بشه که البته این پیشبینی هم درست درنیومد چون چشمای سهند تقریبا مشکیه.

سهند کوچولو با معصومیت و زیباییش دل همه رو برده بود، مامانش ، باباش، مامانیش و مامان جونش و عمه هاش و خاله ش همه دوستش داشتن. به خاطر کرونا اون روزای اول مامان سهند و باباش با کوچولو خونه مامانی سهند بودن و رفت و آمد زیادی نداشتن.

هر چند روزای شیرینی بود اما سخت هم بود چون وقتی اولین بار مادر یا پدر می شید چیز های زیادی هست که باید یاد بگیرید‌. با هر پیشرفت کوچودو شما هم بزرگ تر می شید، رشد می کنید ، یاد می گیرید مهربون و صبور باشید. یاد می گیرید نیاز های یک موجود دیگه اولویت باشه. 

علاوه بر این ارزش زمان هم وقتی کوچولو دارید بهتر درک میکنید. یاد می گیرید با کوچولو بخوابید تا وقتی بیدار شد و شیر خواست بتونید بیدار شید. یاد می گیرید وقتی کوچولو خوابه یا آرومه سریع غذا بخورید. یا وقتی گریه می کنه به جای دستپاچه شدن دنبال علت گریه و رفعش باشید. خلاصه یه چیزایی یاد می گیرید که هیچ وقت بلد نبودین. 

سهند هم مثل بیشتر بچه ها گرسنه می شد ، گاهی دل درد می شد، گاهی هر کاری می کردن خوابش نمی برد. مامان سهند هم مثل خیلی از مامانا بعد از زایمان خیلی زودرنج و حساس بود و خیلی هم گریه می کرد. 

همه این ها سریع گذشت و فقط خاطرات خوب باقی موند. سهند مامان هر روز بزرگ تر و قوی تر می شد.‌.

پسندها (2)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم سهند می باشد