پسرم سهند

سهند پسرم متولد دیماه ۱۳۹۹

یک ماهگی

1400/5/7 19:06
نویسنده : پریمان
81 بازدید
اشتراک گذاری

سهند کوچولو یه ماهش که شد قشنگ نگاه می کرد حتی کم کم بانگاهش چیزها رو دنبال می کرد. نسبت به موقع تولدش خیلی خوب وزن گرفته بود. خیلی قشنگ هم قد کشیده بود. 

لباسای نوزادیش کم کم داشت براش تنگ می شد.پوشکش هم کم کم داشت می شد پوشک شماره ۲. یه روزایی خیلی گریه می کرد و کولیک اذیتش می کرد. یه روزایی هم خوب بود و خیلی گریه نمی کرد. 

مامان و بابای سهند اونو روی شکم راه می بردن تا دل دردش خوب بشه. مامانش شب ها که بیدارش می کرد تا شیرش بره کلی براش دعا وآیت الکرسی می خوند. 

سهند لباسای نوزادی قشنگی داشت که مامان بزرگش ( مامانیش ) براش گرفته بود. یه ست نوزادی جوجه داشت‌. یه ست هاپو داشت. یه ست داشت که روش نوشته بود smile for mama که عمه سهند خیلی خوشش اومده بود ازش و حتی عکس پروفایلشو ازون گذاشته بود. یه شلوار پیشی داشت که کلی پیشی کوچولو روش بود. مامان سهند بعضی ازین لباسا رو نگه داشته گاهی درش میاره و بوش می کنه...

مامان و بابای سهند هنوز خونه خودشون نیومده بودن و خونه مامانیش مونده بودن اما گاهی به مامان بزرگ سهند و عمه سهند سر می زدن. همه خیلی سهند رو دوست داشتن. خاله سهندم از خارج تلفنی صحبت می کرد با سهند. 

زمان خیلی زود می گذشت. اسفند بود و حال وهوای عید داشت. سهند هر روز بزرگ تر وقوی تر می شد. هر موقع دکتر برای چک آپ می رفتن دکتر مادر پدر رو تشویق می کرد که خوب به مراقبتشون ادامه بدن. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم سهند می باشد