سهند چطوری اومد
داستان به دنیا اومدن سهند ساده و شیرینه. مدت زیادی از عروسیمون نگذشته بود که بابای سهند خواب دید یه پسر کوچولو داره .وقتی بیدار شد به مامان سهند گفت. مامانش گفت نه بابا عمرا من حامله باشم😏 اما در آخر همون ماه متوجه شد حامله است. وقتی فهمید یه نی نی قد یه دونه خاکشیر تو دلشه کلی گریه کرد. کلی ترسید چون مامان سهند می ترسید از مامان یه فرشته شدن. گفت خدایا یعنی من می تونم یه مامان خوب باشم؟ بعد به خودش لبخندی زد و گفت تمام تلاشمو می کنم تا مامان خیلی خیلی خوبی باشم. 😊
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی